یاد قذیما بخیر واقعا اون صمیمیت و اون صفا جاش واقعا خالی جاشو چت و وبلاگو mp3player گرفته کاریشم نمیشه کرد آقاجون همینه دیگه میخوای بخواه نمی خوای ............. اوووووووه آه آه حیف دارم میسوزم از ته دل
امیدوارم شب یلدا بتونه یه گوششو پر کنه
مارو باش بازدوباره خراب عشق تو شدیم
دوباره با یک نگاه عاشق چشم توشدیم
مارو جا گذاشتی بازرفتی وبیگانه شدی
حالا برگشتی میگی عاشق و دیوانه شدی
منو باش زندگیمو به پای تو ریخته بودم
رنگ چشمات و با یک رنگیم آمیخته بودم
توروباش جای خونه قفس برام ساخته بودی
با گلهای کاغذی یه باغچه گل کاشته بودی
مارو باش قلبمون و به دست کی داده بودیم
بادو تا خشت گلی چه خونه ای ساخته بودیم
توروباش وقت غروب شکستی قلب عاشق و
رفتی وتنها گذاشتی گلهای شقایق و
بارون میاد نم نم تاریک میشه کم کم
تو غربت چشــــــمات باز میزنه شبنم
نپرس دیکه حالم سوخته پروبالــــــــم
یاد چشــــــــــات یک دم نمیره از یادم
کاشکی میشد یک شب خوابتو می دیدم
چشــــــــمایه نازت رو تو خواب میبوسیدم
گذشته چند سالی حرفــــــــا چه تو خالی
با خود میگم ای وای عشــقا چه پوشالی
عشقا چــــــــــــــــــــــه پوشالـــــــــــــــــی
اسم تو رو نوشتم روی بخار شیشه
نوشتم این زمستون بی تو بهار نمیشه
خالی جات هنوزم رویه نیمکت تو ایوون
وقتی میشستی با من لحظه ها زیر بارون
وقتی میشستی با من لحظه ها زیر بارون
صدای پای بارون رو سنگ فرش خیابون
صدای چیک چیک اب تو کوچه و تو ناودون
صدای پای بارون رو سنگ فرش خیابون
صدای چیک چیک اب تو کوچه و تو ناودون
وای که چه آروم آروم از تو برام میخونه
بی تو دلم میگیره تو این سکوت خونه
هر شب تو آسمونا دنبال تو میگردم
دنباله یک ستاره ام اما پیداش نکردم
سرگردونم بلای ابری پاره پاره ام
چشمک بزن ستاره منتظر اشاره ام
صدای پای بارون رو سنگ فرش خیابون
صدای چیک چیک اب تو کوچه و تو ناودون
صدای پای بارون رو سنگ فرش خیابون
صدای چیک چیک اب تو کوچه و تو ناودون
وای که چه آروم آروم از تو برام میخونه
بی تو دلم میگیره تو این سکوت خونه
صــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدای پای بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارون
رفتی و از رفتن تو
قلب آیینه شکسته
کوچه ها در خلوت شب
پنجره ها همه بسته
آسمان خاکستری رنگ
بغض باران در نگاهش
خنجری در سینه دارد
توده ی ابر سیاهش
بی تو من از نسل بارانم
چون ابر بهارانم،گریانم
بی تو من باچشم گریان،سیل غم بود آشیانم
خواب سرخ بوسه هایت می نشیند بر لبانم
تو به من خندیدی
و نمی دانستی
با چه دلهره
سیب را از باغچه همسایه دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو
افتاد به خاک
تو رفتی و
صدای خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد ازارم
و من اندیشه کنان
سخت در این پندارم
که چرا خانه کوچک ما
سیب نداشت
ُNXبه کجا چنین شتابان
گون از نسیم پرسید.....دل من گرفت از اینجا.....هوس سفر نداری
زغبار این بیابان همه آرزویم ماند......اما چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان
به هر آن کجا که باشد.....به جز این سرا ، سرایم
سفرت بخیر
اما تو و دوستی ، خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها ، به باران برسان سلام ما را...
در این شبهای دلتنگی که غم با من هم آغوشه
بجز اندوه و تنــــهایی کسـی با من نمی جوشه
کسی حالم نمی پرسه ، کسی دردم نمی دونه
نه هم درد و هم آوائی با من یک دل نمی خونه
از ایـن ســر گـشـتــگی بـیـــزارم و بـیــزار
ولـــی راه فــراری نــیــسـت از ایــن دیـــوار
بـرای ایـن لب تشـنـه دریغا قـطره آبـی بـود
برای چشم خسته من دریغا جای خوابی بود
در این صحرای ظلمت ،نوری راهی بود
در این انـدوه غـربت سـر پـنـاهی بود
شبها پر درد و من ار غصه ها دلسرد
کجا پیدا کنم دل سوخته ای هم درد
:. دارم از تو مینویسم تو که غم داره نگات اگه دوست داشتی بگو تا بازم بگم برات .:
شیرین و فرهاد
از اون شب که چشمام تو چشمت افتاد
دل و ایمونمو تو دادی بر باد
آخه نکن خدا رو خوش نمیاد
آخه نکن خدا رو خوش نمیاد
همه گل ها رو رنگ کردی با چشمات
نشوندی آتیش عشق به اشکات
آخه نکن خدا رو خوش نمیاد
آخه نکن خدا رو خوش نمیاد
قسم به قصه ی شیرین و فرهاد
می دونی که دل من تو رو می خواد(۲بار)
هنوزم یادمه مستیه چشمات
می دونی که دله من تو رو میخواد(۲بار)
آخه نکن خدا رو خوش نمیاد
آخه نکن خدا رو خوش نمیاد
سلامت باشید